1- استادیار، دانشکده هنر، دانشگاه سوره، تهران.
2- دانشجو ارشد صنایع دستی، دانشکده هنر، دانشگاه سوره، تهران. ، golestanameneh@gmail.com
چکیده: (5861 مشاهده)
اگر چه تا میانه عصر صفوی، قلم نستعلیق در کنار سایر خطوط ستّه، مورداستفاده و یکی از اقلام مهم بود، امّا بهتدریج بیشتر مورداقبال واقع شد؛ بهگونهای که از مهمترین خطوط در دورههای بعدی محسوب گردید. «شاهنامه رشیدا»، از نسخ خطّی دوره صفوی با کتابتِ عبدالرّشید دیلمی و «شاهنامه داوری»، آخرین نسخه خطّی از شاهنامه در دوره قاجار با کتابت میرزا محمّد داوری بهقلم نستعلیق است. خوشنویسیهای انجامشده در این دو نسخه، بخشی از تاریخ خط و خطاطی را در ایران بهنمایش گذاشته است که میتوان با بررسی آنها، برخی تغییرات و تحولات خط و خوشنویسی را در دورههای صفوی و قاجار تشخیص داد. هدف این پژوهش، شناخت وجوه افتراق شاهنامههای رشیدا و داوری در شیوههای کتابت و ساختارِ حروف و کلمات قلم نستعلیق و نیز نحوه ارتباط متن با نقش و نگاره بود که با استفاده از منابع کتابخانهای- موزهای و روش مطالعه تاریخی- تطبیقی و تحلیلی به آن پرداخته شد. نتیجه بررسیها نشان داد که«شاهنامه رشیدا» با تأثیر مستقیم از شیوه میرعماد و اولویّت زیبایی بصری بر خوانایی متن، کتابت شده و ارتباطی پیوسته میان فضاسازیهای متنی و نوشتاری برقرار شده است. «شاهنامه داوری» بر خلاف سنّت رایج در کتابت نُسخ خطی، بهسفارش هیچ حاکمی نگاشته نشد، بلکه ذوق هنری هنرمند، زمینه شکلگیری این نسخه بود و بهنوعی شروع تغییرات بنیادی در مخاطبین خود را فراهم نمود. در این شاهنامه، خوانایی متن همراه با زیبایی بصری و نیز عدم ارتباط منسجم بین متن و نگاره دیده میشود. همچنین، ساختار حروف و کلمات با وجود شباهت به سبک دوره سوم قاجار (سبک کلهر)، مستقل از این سبک، کتابت شده و بهنظر میرسد اصلاحات منتسب به کلهر که در آثار عدّهای از خوشنویسان همدوره با وی نیز دیده میشوند، پیش درآمدی بر این سبک بوده است.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
هنرهای کاربردی