1- دانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکدۀ پژوهشهای عالی هنر و کارآفرینی، دانشگاه هنر اصفهان ، m.roushenasi@gmail.com
2- استاد، دانشکدۀ پژوهشهای عالی هنر و کارآفرینی، دانشگاه هنر اصفهان.
3- دکتری پژوهش هنر، مدرس دانشگاه هنر اصفهان.
چکیده: (252 مشاهده)
داستان قربانیکردن حضرت ابراهیم بهمنزلۀ یکی از برجستهترین روایات در ادیان سامی، با تفاسیر گوناگون بازگو گردیده و تفاوتهای تفسیری نهتنها در مبانیِ الهیاتی، بلکه در عرصۀ هنر نیز بازتاب یافته و موجبات خلق آثار هنری با خوانشهای متمایز را فراهم آورده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و از منظر اگزیستانسیالیستی سورن کرکگور، بر خوانش تصویری این داستان در نقاشیِ «قربانیکردن ابراهیم» اثر محمد زمان و «ذبحِ اسحاق» اثر مارک شاگال، از دو سنت ایرانی - اسلامی و اروپایی - یهودی متمرکز شده؛ باشد که از خلال شناخت این دو اثر، به فهم این مهم نائل آید که چگونه دو هنرمند از دو خاستگاهِ متفاوت، در دو بازۀ زمانی و جغرافیایی مختلف، درک و دریافت خود از این داستان را تبدیل به امرِ بصری نمودهاند. پژوهش به دو پرسش پاسخ میگوید: چگونه مفهومِ ذبح فرزند توسط ابراهیم از نظرگاه کرکگور در دو اثر بازنمایی میشود؟ چگونه میتوان علل ظهور این تفاوتها را از منظر تصویری و محتوایی تبیین نمود؟ دستاورد این پژوهش، پرده از دو تجلی متباینِ ایمان برمیگیرد؛ دو روایت بصری گرچه از بذر یک داستان میرویند، در جانمایه، آینۀ دو جهاننگری متفاوتاند. اثر محمد زمان، در آرامشِ ترکیب و انتظامِ فرم، ایمانی را تصویر میکند که در سایهسار سنت، سکوت و آیین ریشه دوانده؛ ایمانی مألوف، قدسی و آرمیده در بستر باورهای دیرینه. در سوی دیگر، نقاشی شاگال با رنگهایی پریشان، صورتی هراسان و ضرباهنگی گسسته، ایمانی را مینمایاند که در دل اضطراب میروید؛ ایمانی جهشیافته به معراجی بیقرار و از همین روست که اثر او در تطابق بیشتری با اندیشههای کرکگور قرار دارد. در این قیاس، آنچه رخ مینماید نه صرفِ تقابل سنت و مدرنیته، بلکه گشودن افقی تازه برای فهم ایمانی است که در زبانِ تصویر، چونان جریانی گریزپا و گاه استوار، در پیوند با ساحتِ نگاه هنرمند و مواجههاش با امر قدسی، تولدی نو مییابد.
شمارهی مقاله: 9
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
هنرهای تجسمی