۱- دانشجوی دکتری پژوهش هنر، دانشکده پژوهشهای عالی هنر و کارآفرینی، دانشگاه هنر اصفهان.
۲- دانشیار، دانشکده هنرهای تجسمی، دانشگاه هنر اصفهان. ، a.nazeri@aui.ac.ir
چکیده: (۵۸۴۳ مشاهده)
رمبرانت در خودنگارههای اولیه، با تمهیداتی، مخاطب را از دیدن به وضوح منع میکند. وجه تمایز این آثار را میتوان نه در بخشهای با وضوح به نمایش درآمده، بلکه در بازنمایی پرظرافت اطلاعات گمشده دانست. بهعبارتدیگر، هنرمند، اصول و کیفیات بصری را در جهت عدم بازنمایی دقیق در اثر خود بهکار میبرد. در این راستا، شئ نیز به مثابه ابژهای کلیدی در اندیشه لاکان، امر واقع را بهعنوان ساحتی گریزنده از تصویر و نماد، در تلاقی ساحتهای سهگانه جای میدهد. شئ از منظر لاکان، بعدی بازنماییناپذیر است که از قابلیت تصویر برای بازنمایی محض فراتر رفته و در شکاف حافظه و ادراک از طریق نابازنمایی پدیدار میشود. بر این اساس، گویی رمبرانت نیز در خودنگارههای دوره اول، پیرامون این بعد احاطهناپذیر تلاش میکند. سؤال مطرح آن است که تمهیدات بصری رمبرانت در ارائه تصویری از خود بر اساس مفهوم شئ لاکانی، چگونه قابل خوانش هستند؟ چارچوب نظری و رویکرد تحقیق، بر مفهوم شئ در تشکل سوژه ژاک لاکان استوار است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و تلاش بر این بوده تا با بهکارگیری اصول روانکاوانه خوانش تصویر، به چگونگی تحقق خودنگاره رمبرانت مبتنی بر مفهوم شئ پرداخته شود.
یافتهها نشان دادند که رمبرانت، تمهیدات بصری ویژهای بهکار میگیرد تا خود را از طریق ساختار طبیعی ادراک، صورتبندی کند. بهعبارتدیگر، او ناپیدایی ضروری را به تصویر میکشد که در میدان ادراک رخ داده تا امکان دیدن فراهم شود و مهمتر آنکه این ناپیدایی را در شالوده تصویر خود جای میدهد. از اینرو، شاید بتوان از منظر لاکان، خودنگارههای رمبرانت را به لحاظ مجسم ساختن این بعد ضرورتأ بازنمایینشده که پیششرط هر گونه بازنمایی است، شکلی از تبلور شئ در سوژه دانست.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
هنرهای تجسمی