Mafitabar A, Kateb F, Hesami M. (2017). Study of Four Persian Paintings of Qajar Era according to the visual perception theory of Ernest Hanes Josef Gombrich’s (Case study: “Farhad carries Shirin’s horse on his back”).
mth.
7(13), 15-32.
URL:
http://mth.aui.ac.ir/article-1-683-fa.html
مافی تبار آمنه، کاتب فاطمه، حسامی منصور. خوانش چهار نگارۀ عصر قاجار براساس نظریۀ ادراک دیداری ارنست هانس جوزف گامبریچ (مورد مطالعاتی: فرهاد، اسب شیرین را بر دوش میکشد) نشريه علمي مطالعات تطبيقي هنر 1396; 7 (13) :32-15
URL: http://mth.aui.ac.ir/article-1-683-fa.html
1- دانشکده هنر، دانشگاه الزهرا، تهران ، a.mafitabar@student.alzahra.ac.ir
2- دانشکده هنر، دانشگاه الزهرا، تهران
چکیده: (7417 مشاهده)
دریافت و تفسیر اثر هنری در فرآیند دو سویه صورت میپذیرد؛ بهطوری که تفکیک آنها از یکدیگر امکانپذیر نیست. این مسئله را دانشمندی چون «ارنست گامبریچ» در حوزۀ ادراک دیداری مطرح میکند. از این منظر، باید بتوان در آثار هنری، صرفنظر از تفاوتهای سبکی و پیشینۀ فردی هنرمند یا توان او در واقعنمایی، یگانگی موضوع را در بازنمود مضمون مشابه تشخیص داد. در گام بعدی در صورت پیوند اثر با متن ادبی میبایست با تسلط به دانش مکتوب، نیل به معنای مستتر را فراهم آورد. برای بررسی این دیدگاه، این مقاله بهدنبال این پرسش است: بر اساس نظریۀ ادراک دیداری ارنست گامبریچ، فهم یگانگی داستان و خوانش درونمایه تصویر در چهار نگارۀ قاجاری بردوشکشیدهشدن شیرین توسط فرهاد، چگونه ممکن میگردد؟ هدف نگارندگان آن است با روش تطبیقیتحلیلی و بهرهگیری از مطالعات اسنادی به شیوۀ کیفی و با دقت به موضع خاص گامبریچ در حوزۀ ادراک دیداری در مرتبۀ اول نشان دهند که در قیاس چهار نگارۀ شیرین و فرهاد، بهرغم تفاوتهای تجسمی و بود یا نبود برخی عناصر، بهدلیل وجود مؤلفههای تصویری بنیادی، یگانگی مضمون احراز میشود.
در مرتبۀ دوم و در تطبیق نگارهها با شرح داستانی، نگارندگان مینمایانند که هرچند شاخصههای اصلی باکیفیتهای متفاوت بهتصویر درآمدهاند، از تجسم برخی موارد صرفنظر شده یا به طمطراق برخی جزئیات اضافه شده است؛ اما در نمونههایی که به سبک دوران، ملتزمتر هستند یا به عکس بیگانهتر بهنظر میرسند، تناسب بین نشانههای تصویری و مضمون، برقرار است. نتیجه آنکه در مشاهدۀ ترکیب کلی تصویر، فهم و تفسیر بهصورت همزمان ادراک میشود. این پدیده است که قدرت بازشناسی نقشمایهها و امکان حصول به فحوای نگارهها را فراهم میآورد؛ چنانکه در تجسم موضوع واحد، انسان به ناخودآگاه میتواند با تشخیص مؤلفههای اصلی، یگانگی مضمون را از ورای بازنماییهای متفاوت تشخیص دهد. مسئلهای که اهمیت کارکرد آن در هنرهای تجسمی از خلال بررسی گزینشی این مقاله آشکار میشود.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
هنرهای تجسمی