در میان سفالینههای مکشوفه از نیشابور مربوط به قرون 2 تا 4 هـ.ق.، میتوان آثاری را یافت که جنبههای زیباییشناسی متفاوتی نسبت به سایرین دارند. در این آثار، کاربرد زیاد تزئینات، رنگهای پرطراوت دیده نمیشود و از لحاظ طرح و نقش با سایر آثار رایجِ زمانه خود متفاوتاند. وجود فضای خالی، سکون و آرامش در سطح کار، برخلاف آثار گذشته نقش مهمی در آنها ایفا میکند و در یک جمله، گویی در شیوه تزیینشان ویژگیهای مینیمالیستی دارند. در این پژوهش، پنج اثر سفالین که به روش نمونهگیری غیراحتمالی وضعی انتخاب و موردمطالعه و تطبیق با اندیشههای هنر مینیمال قرار گرفتهاند، منتخبی از سفالینههای نیشابورند که ویژگیهای یادشده را به نمایش میگذارند. پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی با رویکرد تطبیقی به انجام رسیده و هدف اصلی آن، شناخت ویژگیهای زیباییشناختی هنر ایرانی در تطبیق با اندیشههای هنر معاصر است. به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که وجوه مشترک آثار منتخب سفال نیشابور با ویژگیهای زیباییشناسانه هنر مینیمال کدام است؟ اهمیت شناسایی و معرفی ظرفیتهای هنرهای ایرانی و نقش آنها در تحولات هنر معاصر از ضرورتهای انجام این تحقیق است. پژوهشگران پرسشنامهای محققساخته را با روش دلفی در اختیار چند تن از اساتید هنر دانشکده هنر شاهد قرار داده تا حضور اندیشههای هنر مینیمال در هرکدام از سفالینهها مشخص گردد. سپس با کمّیکردن اطلاعات، میزان این تطبیق را ارائه نمودهاند. یافتههای تحقیق نشان داد که این آثار میزان تطبیق قابلتوجهی بین 78 تا 84 درصد با اندیشههای هنر مینیمال دارند. بنابراین میشود آنها را بهعنوان نمونههای هنر مینیمال در دوران قبل از ظهور مینیمالیسم یعنی حدود 900 سال پیش از پیدایش آن قلمداد کرد. دلیل تشابه بین آنها را میتوان وجود ایدههای مشترک، مبانی زیباییشناسی مشابه و گرایش به سادهسازی ذکر کرد. بنابر نتایج، از میان اندیشههای هنر مینیمال، دو ویژگی کاهش رنگ و سادگی فرم و عدم استفاده از فرمهای متعدد بهطور همزمان بیش از بقیه و بهصورت 100 درصدی در این سفالینهها وجود دارند.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |