تحقیق حاضر به مطالعۀ نسبتِ کُنشهای اجتماعی و رفتارِ نوازنده یا خوانندۀ موسیقی با کیفیت و چگونگیِ بداههپردازی او در حوزۀ موسیقی میپردازد. بدینمنظور با بهرهگیری از روش تحلیلی و مطالعۀ میدانی، دیدگاه دو گروه از پرسششوندگان را در قالب دو جامعۀ آماری مجزا بررسی کرده است. نمونۀ آماریِ اول، شامل مدرسین و استادان مطرح موسیقی در دهۀهای 60 و 90 شمسی است که با بهرهگیری از نتایج پرسشنامۀ یک به رفتارشناسی نوازنده از منظر خودِ شخص پرداخته است. نمونۀ آماریِ دوم، شامل دانشجویان دانشکدۀ موسیقی و هنرجویان کلاسهای آزاد موسیقی بوده که بهوسیله پرسشنامۀ دو کُنشهای اجتماعی و رفتار نوازندگان موسیقی را از منظر شاگردان و دانشجویانِ آن مطالعه کرده است.
پژوهش حاضر بهدنبال تأیید این فرضیه است که بداههپردازی، هنری ذاتی است و وابستگیِ شایان توجهی به ویژگیهای شخصیتیِ نوازنده و خوانندۀ موسیقی دارد. تجزیه و تحلیل و مقایسۀ پاسخهای دو نمونۀ آماری موردِبحث مشخص نمود که کُنشهای اجتماعی، رفتار بداههپردازِ موسیقی، ادبیات گفتاری و همسانسازیِ اجتماعیِ بداههپرداز، ارتباط معناداری با کیفیت و نحوۀ پردازش بداهۀ نوازنده و خواننده موسیقی دارد. همچنین تحلیل یافتههای نمونه آماری مشخص نمود، تفاوت معناداری بین ویژگیهای شخصیتیِ بداههپردازان با گروهنوازانِ موسیقی وجود داشته و در آموزش موسیقی علاوهبر آموزش فنون عمومی نوازندگی هنرجویان موسیقی باتوجهبه ویژگیهای شخصیتی و توانمندی ذاتیشان میبایست به دو گروه، تکنوازان و گروه نوازان تفکیک شده و هر گروه روند آموزش ویژهای را طی نماید. هدف اصلی هم، شناساندن رابطۀ رفتار اجتماعی بداههپرداز با تواناییِ خَلقِ درزمان واقعیِ موسیقی و بهکارگیری آن در روند آموزش علمی هنرجویان و دانشجویان موسیقی است.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |