Afarin F. (2024). Comparative analysis of effective criteria on the system of arts in the aesthetics of Kant and Deleuze with an emphasis on painting.
mth.
14(27), : 5
URL:
http://mth.aui.ac.ir/article-1-1977-fa.html
دانشیار، دانشکده هنر، دانشگاه سمنان. ، f.afarin@semnan.ac.ir
چکیده: (5748 مشاهده)
مسئله کلی تحقیق واکاوی در چیستی معیارهای موثر بر طبقهبندی هنرها در زیباشناسی کانت و دلوز بهمنزله فیلسوفان مطرح قرن 18 و 20 است. پرسشهای تحقیق این است: دو متفکر با نحو اندیشیدن و مشی فکری متفاوت چگونه و با چه معیارهایی به نظامهنرها مینگرند؟ مطالعه معیارهای موثر بر طبقهبندی هنرها در زیباشناسی بر اساس نقاشی چه نتایجی را درباره نسبت هنرها در آرای دو متفکر آشکار میکند؟ در این تحقیق تلاش میشود به روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد تطبیقی به پرسشها پاسخ داده شود. نتایج تحقیق نشان میدهد مهمترین معیار نزد کانت بهمنزله ایدهآلیست استعلایی، بیانگری ایده زیباشناختی در هنرها است. نقاشی هنری مکانی است، دریافت آن بصری است. بیانگری ایده زیباشناختی و نمادها فرصت اندیشیدن در آن فراهم میکند. با این معیار نظام سلسله مراتبی ساخته میشود که در وهله اول شعر و بعد نقاشی با مشتقاتش و سپس موسیقی قرار میگیرد. کانت بیشتر با ایده زیباشناختی به عنوان معیاری وحدتبخش به تأثیر هنرها بر مخاطب اثر هنری صحه میگذارد. دلوز بهمنزلهی یک تجربهگرای استعلایی مفهومی بینهنری مثل ریتم را معیار قرار میدهد. بهواسطه این مفهوم و نمودار نقاشی هنری زمانمند است که بنیان مکانمندی آن قرار میگیرد. دلوز از نیروها یعنی خاصیت اشتدادی ماده و حساسیت آنها بحث میکند. دریافت اثری چنین با بدن بدون اندام صورت میگیرد. نقاشی نزد این متفکر نسبت به عکاسی و موسیقی هنری شدتمندتر و کلیشهزداتر است. به نظر او با نقاشی میتوان اندیشید؛ بهواسطه منطق خاص نقاشی، مفاهیم تصویری، نمودار یا نسبت نیروهایی که از دل بنبست فاجعه و متوقف شدنِ جریان سیال دادههای روایی و فیگوراتیو از نقاشی بیرون میزند. دلوز با معیار ریتم، به عنوان معیار هماهنگکننده و وحدتبخشِ کثرتها، همزمان بر چگونگی آفرینش هنری هنرمند و قرارگیری مخاطب در میدان نیروی اثر هنری تأکید میکند. نگرش او به هنرها بر اساس نظامی سلسلهمراتبی نیست.
شمارهی مقاله: 5
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
هنرهای تجسمی