کارشناسارشد کارگردانی تئاتر، دانشگاه تربیت مدرس، تهران. ، r.kuochekzadeh@gmail.com
چکیده: (1086 مشاهده)
شبیهنامههای امام رضا (درودش باد) در اصل به دوره دوم شبیهنویسی و پس از آن مربوط میشوند؛ دورهای که مقتلنویسان، اندکی از وقایع اصلی عاشورا و شهادت حضرت علی (درودش باد) دور شده و تلاش برای بررسی زندگی دیگر معصومین را آغاز کردهاند. این دوره، کمابیش از زمان حکومت فتحعلیشاه قاجار آغاز میشود. شبیهخوانی یگانه هنر نمایشی منسجم ملی/ مذهبی ایران در اصل، هنری عمومی بود و استقبال همه طبقات جامعه را درپی داشت. ازاینرو، معمولاً روایتهایی گوناگون از مجلسی یگانه برای مناطق متفاوت پدید آمده است که رویارویی آنها ضمن بازشناسی خلاقیت در چارچوب مشخص روایت، میتواند مخاطب را با نگرش و عقاید طیف گستردهای از مردم ایران آشنا سازد. با توجه به بهرهگیری شبیهنویسان از روایتهای تاریخ شیعیان، روایتها در شبیهنامههای همنام که به موضوع همانندی میپردازند، چگونهاند؟ آیا شبیهنویسان چنان وابسته روایتهای گذشته بودهاند که توان یا امکانی برای نوآوری نداشتهاند؟ این پرسشها، مهمترین زمینههای شکلگیری نوشته پیش رو هستند. گردآوری دادههای این مقاله به روش کتابخانهای انجام شده و با بهرهگیری از روش توصیفی و استنتاج دادهها در مطالعه موردی، نگارش یافته است. این نوشته پس از بررسی دوره شکلگیری و نگارش شبیهنامههای شهادت امام رضا به رویارویی دو تعزیهنامه متفاوت از آنها میپردازد تا همانندیها و ناهمانندیهای آن دو دریافته شوند. با خوانش بینامتنی این شبیهنامههای متفاوت، ضمن بررسی و درک تکنیکهای گوناگون شبیهنویسان برای پرداخت نمایشی مناسب از یک رویداد مشخص تاریخی، با تفاوتهای نگرش و درک عمومی مردم دو منطقه از آن رویداد نیز آشنا میشویم. سنجش شبیهنامههای همنام، نشان میدهد شبیهنویسان درپی تکرار شیوههای گذشته نبودهاند و کوشیدهاند تا راههای تازهای را در رابطه با روایت، تماشاگران و جامعه هر دوره بیازمایند.
شمارهی مقاله: 9
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
سایر