1- دانشجوی دکتری پژوهش هنر، دانشکده پژوهشهای عالی هنر و کارآفرینی، دانشگاه هنر اصفهان.
2- استادیار، دانشکده هنرهای تجسمی، دانشگاه هنر اصفهان. ، m.fadaei@aui.ac.ir
3- دانشیار، دانشکده پژوهش های عالی هنر و کارآفرینی، دانشگاه هنر اصفهان.
چکیده: (2714 مشاهده)
زنده بودن، یکی از مهمترین اصطلاحات در هنرهای اجرایی به طور خاص، و سایر هنرها به طور عام است. به ویژه از حدود دو دهه پیش با فراگیری بینارسانگی و چندرسانگی در هنرهای اجرایی، مباحث مربوط به زنده بودن، به نحو جدیتری مطرح شدند و نظریه پردازان متعددی درباره این اصطلاح به بحث و تبادل نظر پرداختند. در سالهای اخیر نیز رشد فزاینده کاربرد فنون و تمهیدات مرتبط با فیلم در اجرا مناقشات بسیاری درخصوص این اصطلاح به همراه داشته است. بدیهی است زنده بودن در حوزههای متنوعی نظیر مطالعات اجرا، مطالعات رسانه، مطالعات ورزش، مطالعات موسیقی، مطالعات فرهنگی و غیره قابل بررسی است، اما تمرکز پژوهش حاضر بر حوزه مطالعات اجرا و ناگزیر تا حدی بر مطالعات رسانه است. پژوهش توصیفی- تحلیلی حاضر بر آن است تا با واکاوی آراء فلن و اسلندر درباره زنده بودن در حوزه مطالعات اجرا به این پرسش پاسخ دهد که چگونه میتوان این نظرات را در پرتو تحولات اخیر در فرمهای اجرایی به ویژه با گسترش اجراهای دیجیتال و بینارسانهای مورد ارزیابی مجدد قرار داد. نتایج نشان میدهد ضمن اینکه هر دو نظریهپرداز به ناپایداری و ناپدیدشدن اجرای زنده پس از اتمام آن اذعان دارند، هم دیدگاه هستیشناختی مبتنی بر تقابل اجرای زنده و اجرای رسانهای شدۀ فلن و هم مباحث اسلندر مبتنی بر تاریخمندی و مشروط بودن زنده بودن، با فراگیری فرمهای اجرایی نوین ترکیبی، به ویژه پس از تحولات اخیر در اجراهای دیجیتال و مجازی نیازمند بازنگریاند.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
سایر