1- استادیار، دانشکده هنر و علوم انسانی، دانشگاه شهرکرد. ، Ghani@sku.ac.ir
2- دانشیار، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران.
3- دانشجوی دکتری تاریخ تطبیقی و تحلیلی هنر اسلامی، دانشگاه هنر، تهران
چکیده: (6550 مشاهده)
قالیهای تصویری، از جمله مهمترین دستاوردهای هنر طراحی و بافت قالی در دوره قاجار محسوب میشوند و یک مجموعه نسبتاً پرتعداد از این قالیها، مجموعه قالیهای هوشنگ شاهی است که در آن دوره، به بستری برای تصویرگری شاه زمانه در قالب هوشنگ شاه بدل شده بود. این بازنمایی در طول دوره قاجار در فرشهای تصویری، در ابعاد وسیع (بهلحاظ تعداد و پراکندگی جغرافیایی) تکرار شد. شکلگیری یکباره این آثار در دوره قاجار و حجم و تنوع آنها، این پژوهش را بدان رهنمون شد که به چرایی و چگونگی بازنمایی شاه زمانه تحت عنوان هوشنگ شاه در دوره مذکور بپردازد. از اینرو، پژوهش پیش رو با مد نظر قرار دادن این قالیها و انتخاب یک نمونه از این مجموعه، در پی یافتن پاسخ به این سؤالات است که چرا بافنده دوره قاجار، در طراحی این قالیها، دو شخصیت از دو پارادایم کاملاً متفاوت را بهصورت همارز در نظر میگیرد؟ در پس این اینهمانی، چه علتی نهفته است؟ مقاله حاضر با شیوهای تطبیقی، به تجزیهوتحلیل اطلاعات گردآوریشده از منابع کتابخانهای پرداخته و با مطالعه یک نمونه از قالیهای هوشنگ شاهی با روش اسطورهشناسی تطبیقی کنشگری ژرژ دومزیل، به بررسی تأثیرات فرهنگی دوره قاجار بر شکلگیری این قالیها توجه کرده است. یافتههای پژوهش در این مقاله، نشاندهنده آن است که در دوره قاجار با رجعتی که به گفتمان باستانگرایی وجود داشته، هنرمندان طراح (بافنده) این قالیها سعی کرده تا با بازسازی طرح نظام طبقاتی حاکم در زمان هوشنگ شاه و برقراری مناسبات هدفمند میان اعضای این طبقات، سعادت جامعه را در گرو پیوستگی نظاممند این طبقات معرفی کنند. در این روایت و متعاقباً در این قالیها، پیوستگی مذکور، در گرو وجود حاکمی است که خود در همه زمینهها سرآمد باشد تا بتواند همه ارکان جامعه را به هم وصل کرده و یک کل یکپارچه را به وجود بیاورد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
سایر