1- استادیار، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران. ، qayyoomi@gmail.com
2- استادیار، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران.
چکیده: (1820 مشاهده)
سابقۀ نوشتن دربارۀ هنر در مغربزمین به روزگار یونان و روم باستان میرسد؛ اما نوشتن تاریخ هنر در دورۀ رنسانس و در سدۀ شانزدهم با کتاب جورجو وازاری آغاز شد. در این تحقیق، مقدماتی که موجب پیدایی تاریخ هنر در غرب شد، پی گرفته و نخستین تلاشها برای تاریخنویسی هنر دنبال شده است. از پرسشهای موردِنظر تحقیق آن است که نخستین تاریخنامههای هنر در ایرانزمین و مغربزمین از چه زمانی آغاز شده و بر چه محوری سامان یافتهاند. بررسیهای این تحقیق بنیادی، که به روش تاریخی انجام شده است، نشاندهندۀ آن است که نخستین تاریخ هنر در مغربزمین بر محور هنرمندان سامان یافته و تا سدهها الگوی تاریخنویسی هنر بوده است. تأمل در اینکه با محورگرفتن هنرمند در تاریخنویسی هنر چه چیزهایی از تاریخ هنر برجستهتر میشود و چه چیزهایی مغفول میماند، اندیشمندان را به پیشنهاد محورهایی دیگر برای تاریخ هنر کشید؛ ازجمله اندیشۀ تاریخ هنر بدون نام کسان. ازسویدیگر، در ایران نیز نوعی از نوشته که میشود آن را بهتسامح تاریخ هنر خواند، در سدۀ دهم هجری، مقارن با سدۀ شانزدهم میلادی، پیدا شد. تاریخ هنر در ایران در قالب رسالههای آداب و تذکرهها و دیباچههای مرقعات خط و نقاشی بود. بسیاری از این نوشتهها نیز بر محور نام کسان، بهویژه هنرمندان، سامان یافت. تاروپود تاریخ هنر در این رسالهها شبکهای است حاصل از محور طولی سلسلۀ استادان و شاگردان و محور عرضی طبقات شاگردان که با داوری نقد هنر، ذکر آداب هنرورزی و توجهی اندک به سیاق اجتماعی و هنری، همراه است. هرچند میان نخستین تاریخنامههای هنر در مغربزمین و ایرانزمین شباهتهایی دیده میشود و مهمترینشان سامانیافتن آنها بر محور هنرمندان است؛ این نوشتهها تفاوتهای فاحشی باهم دارند که از نگاه آنها به جهان و انسان و هنر و گذشته و حال برمیآید.
شمارهی مقاله: 1
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
سایر