1- استادیار، دانشکده هنر، دانشگاه شهرکرد. ، razieh.mokhtari@sku.as.ir
2- استادیار، دانشکده هنر، دانشگاه شهرکرد.
چکیده: (10 مشاهده)
این پژوهش باهدف بررسی نقش مفهوم ریزوم بهعنوان یک چارچوب نظری در تحلیل آثار هنری چیدمان معاصر تولیدشده با استفاده از هوش مصنوعی، به روش تحلیل کیفی و با رویکرد تحلیل محتوا انجامشده است. پرسش اصلی پژوهش این است که چگونه مفهوم ریزوم میتواند بهعنوان یک چارچوب نظری برای تحلیل آثار هنری چیدمان معاصر که باهوش مصنوعی تولیدشدهاند، به کار رود و همچنین چه نوع الگوریتمها و فناوریهای هوش مصنوعی در خلق آثار هنری ریزوماتیک مورداستفاده قرار میگیرند. برای پاسخ به این پرسش، این پژوهش با استفاده از روش تحقیق کیفی و تحلیل تطبیقی، آثار دو هنرمند پیشرو در این حوزه، ممو اکتن و رفیق انادول، را موردبررسی قرار داده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که مفهوم ریزوم، با ویژگیهایی مانند چندمرکزی، پویایی، تولید معانی چندگانه و ارتباط با خارج، چارچوبی نظری مناسب برای تحلیل آثار هنری چیدمان معاصر فراهم میکند. الگوریتمهای هوش مصنوعی، بهویژه آنهایی که مبتنی بر یادگیری ماشین و شبکههای عصبی هستند، نقش محوری در ایجاد ساختارهای ریزوماتیک ایفا میکنند. این الگوریتمها با تولید دادههای تصادفی، خودسازماندهی و ایجاد شبکههای پیچیدهی تعاملی، امکان خلق آثار هنری چندلایه و پویا را فراهم میکنند. تحلیل چیدمانهای شاخصی مانند «هشیاری توزیعشده» اثر ممو اکتن و «خاطرات ماشینی: فضا» اثر رفیق انادول نشان میدهد که هر دو هنرمند از الگوریتمهای هوش مصنوعی برای ایجاد ساختارهای ریزوماتیک استفاده کردهاند. در «هشیاری توزیعشده»، این ساختارها از طریق خلق موجودات دیجیتالی متعدد و تعاملات آنها با یکدیگر شکل میگیرند، درحالیکه در «خاطرات ماشینی: فضا»، تجزیهوتحلیل دادههای فضایی و ایجاد ارتباطات بین آنها منجر به شکلگیری ساختارهای ریزوماتیک میشود. این تفاوتها نشاندهندهی تنوع در رویکردهای هنری و فناورانه در پیادهسازی مفهوم ریزوم است. نتایج نشان داد که مفهوم ریزوم نهتنها بهعنوان یک چارچوب نظری قدرتمند برای تحلیل آثار هنری چیدمان معاصر عمل میکند، بلکه به درک بهتر تعامل بین فلسفه، هنر و فناوریهای نوین کمک میکند.
شمارهی مقاله: 14
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
هنرهای تجسمی