، احسان رئیسی*2
سماع از جمله آدابی است که در میان برخی صوفیان رواج داشته و در فرهنگها و عرفانهای گوناگون به اشکال مختلف تجلی یافته است. در میان طریقههای مختلف صوفیه؛ مولویه سماع را از جمله مهمترین آداب خویش در نظر داشته است. از طرفی دیگر، شمنها آیینی مشابه سماع داشتند. در هر دو آیین، موسیقی رکناساسی بهشمار میآید. شناخت ابعاد فرافرهنگی و فرااجتماعی موسیقی عرفانی میتواند کلید فهم بسیاری از موضوعات، از جمله پیشینه، ریشهها، آداب، تعالیم و رسوم موسیقیعرفانی باشد. متأسفانه ابعاد مذکور کمتر در کانون توجه پژوهشگران بوده است. هدف این پژوهش پاسخگویی به دو پرسش است: موسیقی چه کارکردهای مشترکی در طریقۀ مولویه و شمنیسم دارد؟ آیا عناصر ساختاری موسیقی در این دو آیین موجب تحریک ساز وکارهای عصبی خاصی در مغز میشوند؟ یافتهها با استناد به پژوهشهای عصبشناختی نشان میدهد، اجزاء و ارکان موسیقی این دو آیین، اعم از ضرب و ریتم، تغییر تمپو (سرعت)، تکرار ریتمیک، ملودی و فرکانس؛ تأثیر نسبتاً یکسانی بر سیستم عصبی انسان میگذارند. هر یک از این اجزاء موسیقی میتوانند منجر به فعالیت انتقال دهندههای عصبی، ترشح هورمونهای خاص لذت، تغییر امواج مغزی و... شوند. موسیقی یکی از تأثیرگذارترین ارکان و محرکهای ایجاد خلسه در آیینها و مراسمهای مختلف به حساب میآید. با بررسی نحوۀ استفاده از موسیقی برای القای حالات تغییریافتۀ آگاهی و پرورش تجربههای معنوی در محیطهای فرهنگی متنوع؛ میتوان مکانیسمهای روانشناختی رایج در زیربنای اعمال آیینی-مذهبی را تحلیل کرد. همچنین باتوجه به این شباهتها میتوان ابعاد فرافرهنگی گروههای مختلف اجتماعی و فرهنگی را آشکار کرد.
| بازنشر اطلاعات | |
|
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |