1- دانشجوی دکتری، دانشکده هنرهای صناعی، دانشگاه هنر اسلامی تبریز.
2- دانشیار، دانشکده هنرهای صناعی، دانشگاه هنر اسلامی تبریز (نویسنده مسئول). ، m.mohammadzadeh@tabriziau.ac.ir
3- دانشیار، دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران.
چکیده: (4137 مشاهده)
نقاشی قاجار در دوره متلاطم و آشفته تشکل انقلابهای سیاسی، اجتماعی و تاریخی در مواجهه با هنر و فرهنگ غرب، از عناصر کهنه و نو عبور کرده و در گستره مفاهیمی چالشبرانگیز و تازه ساکن میشود. یکی از این مفاهیم، کارکرد بدن است که در برخورد با "نَه- فرهنگ"، همچون یک نظام نشانهای قدرتمند در نقاشی قاجار و در جهت تولید معنا عمل میکند.
"نَه- فرهنگ"، یکی از اصطلاحات کاربردی و اساسی در رویکرد نشانهشناسی فرهنگی یوری لوتمان است که در برابر فرهنگ قرار میگیرد. محوریترین مفهوم نزد لوتمان، سپهرِ نشانهای آغشته با فضایی دوگانه است؛ بهگونهای که از تقابل مفاهیم دوتایی در این فضا، معنا زاییده میشود. از اینرو، این پژوهش در نظر دارد تا با هدف بهرهگیری از "تَن- نشانهها" در رویکرد نشانهشناسی فرهنگی لوتمان، به بررسی و مقایسه نوع کارکرد و جایگاه تصویر بدن فتحعلیشاه و ناصرالدینشاه در تقابل با "نَه- فرهنگ" بپردازد. مسئلهای که هدف این مقاله را در بر میگیرد، بر این مبنا است که نحوه نمایش بدن هر دو پادشاه بهمثابه تنِ خود درون فرهنگ در مواجهه با تنِ دیگری درون "نَه- فرهنگ" چگونه تبیین میشود. روند بررسی این رویارویی، با استفاده از روش تطبیقی- تحلیلی انجام میگیرد.
نتیجه تحلیل گویای این است که تنِ فرهنگی هر دو پادشاه در نظام گفتمانی سپهرِ نشانهای در مواجهه با "نَه- فرهنگ"، از جایگاه نابرابری نسبت به یکدیگر برخوردار هستند. تصویر تن ناصرالدینشاه پیوسته به سوی تنِ دیگری درون "نَه- فرهنگ" نمایان شده و در دیالکتیک تن خود/تن دیگری، "تن- نزدیک" بهشمار میآید؛ علیرغم فتحعلیشاه که از آن دوری میگزیند. در نتیجه با نفوذ "نَه- فرهنگ"، تصویر تن ناصرالدینشاه بیش از تن فتحعلیشاه در معرض تغییر و استحاله قرار گرفته و تنِ فرهنگی شاه بهتدریج کمرنگ میشود.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
هنرهای تجسمی