1- دانشجوی کارشناس ارشد، دانشکده هنر، دانشگاه الزهراء
2- استادیار، دانشکده هنر، دانشگاه الزهرا ، m.vakil@alzahra.ac.ir
چکیده: (4424 مشاهده)
یکی از اصلیترین ویژگیهای فلسفه پست مدرن، کثرت نظریات و مفاهیم، چند معنایی و چند ارزشی بودن تعاریف است که در مقام بیان، به ارائه راهکارهای نسبی و غیرقطعی منتهی میشود. عدم قطعیت بهعنوان یکی از شاخصههای اصلی پست مدرنیسم، مرتبط با زیرمجموعههای دیگری از فلسفه پست مدرن همچون عدم تعیّن، چند علت گرایی، چند معنایی، کثرتگرایی و شکاکیت است. بسیاری از هنرمندان معاصر، عدم قطعیت را با موضوعات تقابل میان بود و نبود، وجود و عدم، پایداری و ناپایداری و ...، در مرکز توجه قرار دادهاند. این رویکرد بهمرور تبدیل به یک شاخصه بارز در آثار هنرمندان معاصر شده است؛ از جمله این هنرمندان میتوان به دیمین هرست و مایکل بورمانس اشاره کرد. این دو هنرمند هر یک بهنوعی متفاوت، به مسأله عدم قطعیت پرداختهاند. پرسش بنیادین پیش روی این جستار، چگونگی بازنمایی مفهوم عدم قطعیت در آثار هنری معاصر با رسانهها، اسلوب و رویکردهای متفاوت هنری است. طبق یافتههای پژوهش، مشخصاً در آثار دو هنرمند، مفهوم مورد نظر با رسانه، تکنیک و ابزار متفاوت به منصه ظهور رسیده است؛ در حالی که بورمانس، از رسانه سنتی نقاشی (البته بهصورت التقاطی با عکاسی و تئاتر) برای بیان ایده مذکور استفاده نموده و هرست، از چیدمان و اجراهای اسرارآمیز برای ایجاد این مفهوم بهره برده است. اشتراکات مفهومی در آثار این دو همچون مرگ و زندگی، امکان و عدم امکان، رئالیسم و فانتزی و ...، در بیان، با نوعی طنز تلخ درآمیخته است. این تحقیق بهشکل توصیفیـ تطبیقی صورت گرفته و نتیجه حاصل از آن نشان میدهد که ایجاد چالش در ذهن مخاطب از طریق مفاهیم متضاد، به بیان ایده مشترک عدم قطعیت در آثار هنری این دو هنرمند منتهی شده است و در حالی که هرست از رسانهای مدرن و بورمانس از رسانهای سنتی بهره میجویند، اما در آثار هر دو هنرمند، ایجاد پرسشهای متناقض و مخدوش نمودن قطعیتهای ذهنی مخاطب، معیار اصلی در ساخت معنا است.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
هنرهای تجسمی