1- دانشجوی دکتری تاریخ تطبیقی و تحلیلی هنر اسلامی، دانشکده علوم نظری و مطالعات عالی هنر، دانشگاه هنر، تهران. ، nimaadham999@yahoo.com
2- استاد، دانشکده هنرهای کاربردی، دانشگاه هنر، تهران.
چکیده: (3651 مشاهده)
اسکندرنامه نقالی، آخرین روایت منثور زندگی اسکندر بوده که در عصر صفوی نگارش و در دوران قاجار بهشیوه چاپ سنگی، چاپ و تصویرگری شده است. توصیف جهانگشاییها و فتوحات مافوق تصورِ اسکندر که با نفوذ به ایران و تأثیرپذیری از منابع گوناگون در هالهای از خرافات و افسانهها پوشانده میشود، ماهیت التقاطی و در عین حال منحصر بهفردی را نشان داده که از تغییر و استحاله آن در گذر زمان خبر میدهد. به این ترتیب، بررسی یکی از آخرین تحریرهای این داستان مربوط به عصر صفوی که بهدلایل گوناگون بهعنوان یکی از محبوبترین داستانهای عامیانه دوران قاجار بارها تجدید چاپ شده، میتواند اطلاعات ارزندهای در خصوص دو بازه زمانی خلق و بازنشر و تصویرسازی آن بهشیوه چاپ سنگی، ارائه کند. در نخستین و یکی از نفیسترین چاپهای اسکندرنامههای نقالی بهتاریخ 74-1273 ﻫ.ق.، پدیده دگرریختشدهای از منظر اسطورهشناسی بهتصویر کشیده شده که بهدلیل داشتنِ هفتدست و پاهای فیلمانند، شاپورِ هفتدست فیلپا خوانده شده است. چنین فردی که با توجه به متن، ارتباطی با شاپور ساسانی ندارد، در هیچیک از اسکندرنامههای پیشین دیده نمیشود. از اینرو، این مقاله در جستجوی یافتن پرسشهای زیر است: 1. اسلاف اسطورهای، ادبی و تصویریِ شاپور هفتدست فیلپا چه هستند؟ 2. تغییر شکل و ماهیتِ این پدیده دگرریختشده در طول زمان، به چه صورت بوده است؟ از اینرو، هدف از این پژوهش، توصیف، تحلیل و تفسیرِ چنین نقشمایهای در نسخه چاپ سنگی اسکندرنامه نقالی مذکور بهتاریخ 74-1273 ﻫ.ق. و سایر اسکندرنامههای نقالی، شناسایی شده است. دادههای این پژوهشِ توصیفی و تحلیلی، بهشیوه کتابخانهای و اسنادی جمعآوری شده و با استفاده از رویکرد آیکونوگرافی پانوفسکی، بررسی شدهاند. نتایج حاصل از این پژوهش، علاوه بر ریشهیابی مضمونی و تصویری نگاره مورد بحث، به تطبیق و بررسی سیر دگرریختی نقشمایههای مرتبط و مشابه آن در طول زمان میپردازند. استفاده از بازنمود زحل در آیکونوگرافی ستارهبینانه ایرانی-اسلامی بهمنظور خلق شخصیت فوق توسط منوچهرخان حکیم، مهمترین نتیجه این پژوهش بهشمار میرود.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
هنرهای تجسمی