هر ملتی آرمانهای خاص خود را دارد که عینیت بخشیدن به آنها، وظیفه فرهنگ است. در فرآیند این استحاله، معماری و موسیقی که از فرهنگ هر منطقه سرچشمه میگیرند، نقشی اساسی برعهده دارند. معماری و موسیقی، دارای وجوه اشتراک بسیاری؛ از جهات مفهومی، فضای ایجادی، شکلی و مورفولوژی هستند. از دیگر روی، در قواعد بنیادی حاکم و تشکیلدهنده آنها نظیر تناسبات، ریتم، هارمونی، تکرار، زیباییشناسی و... نیز مشابهت دارند. در روزگاری که معماری روزبهروز به سمت بیمحتوایی و بهرهگیری فرمال از عناصر پیش میرود، آواهای موسیقی باتوجهبه تأثیرگذاری بر روی روح انسان میتوانند، پارامتر بسیار مناسبی جهت بهرهگیری در طراحی معماری بهخصوص طرحهای مفهومی باشند. لذا هدف این پژوهش، تعبیر عناصر موسیقی و معماری با زبان مشترک و پاسخ به این سؤال است که آیا آواهای موسیقی، امکان تبدیلشدن به فرم معماری را دارند؟ برای یافتن پاسخ، با بهرهگیری از روشهای تحقیق تفسیری- تاریخی و مطالعه موردی و جمعآوری اطلاعات بهصورت کتابخانهای و مصاحبه، ابتدا با تحلیل ماهیت معماری و موسیقی، پارامترهای سازنده هریک شناسایی و سپس بهصورت تطبیقی بررسی و اشتراکات بسیاری در قواعد بنیادی شکلدهنده آنها مانند فواصل، کشش، بهرهگیری از هندسه و ریاضیات و همچنین به لحاظ مورفولوژی عواملی چون ریتم و بافت یافت گردید؛ پس از یافتن 23 ویژگی در موسیقی که قابلیت تعبیر به زبان مشترک با معماری را داشت، به بازخوانی نمونههایی از معماری با زبان مشترک موسیقایی پرداخته شد و درنهایت، این تتیجه حاصل گردید که موسیقی میتواند الگویی باشد در طراحی معماری، چراکه مضاف بر اشتراکاتی مذکور، هر دو با استفاده از اعداد و نسبتهای کمّی از مواد اولیه خود، صوت و مصالح، فضایی را خلق میکند که ماهیتی کیفی دارد. درنتیجه، با شناخت فواصل و کشش بهعنوان عناصر بنیادین موسیقی، با بهرهگیری از این عناصر فرمی براساس فرود، دستگاه شور طراحی گردید.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |